هرچه شما بهتر می شوید، بازی هم بزرگتر می شود
وقتی در یک بازی کوچک پیروز می شویم نوبت به بازی بزرگتر و بازی های بزرگتر می رسد.مدرسه را از کلاس اول آغاز می کنیم بعد به کلاس دوم می رویم و……
سیستم موثر و مفیدی است و اصل، این است:" هرچه شما بهتر می شوید بازی هم بزرگتر می شود." اما افسوس که این قانون را نیز در میانه راه گم می کنیم.مثلا فرانک برای بازپرداخت اقساط ماشینش به زحمت افتاده است. پس انداز او از بیست سال کار مداوم، دقیقا هشتادوهفت سنت است و او می گوید:" اگر یک میلیون دلار داشتم می دانستم که چگونه از آن مراقبت کنم!" اشتباه است! ماموریت اول تو این است که پس انداز کردن ده دلار را یادبگیری. بعد نوبت صدها و هزارها می رسد…… و به همین ترتیب باید به جلو بروی تا به میلیون برسی.
جیم، مدیر یک دفتر کوچک است او تنها یک کارمند دارد و نزدیک است که او را هم اخراج کند! جیم می گوید:" اگر نتوانی با یک تیم دو نفره راه به جایی ببری با یک گروه دوازده نفری هم موفق نخواهی شد.
زندگی، یک پیشرفت تدریجی است. سوالی که همیشه مطرح است این است:" با آن چیزی که در اختیار داری،چه می کنی؟" و تا وقتی جواب این باشد که کار زیادی نمی کنم، امیدی به بهبود نمی رود.
خلاصه کلام
جهان به تلاش پا می دهد، نه به بهانه.
ادامه دارد………..
منبع: کتاب آخرین راز شاد زیستن / نوشته اندرو متیوس
پینوشت:
سلام. حتما بازم قسمت های خوب کتاب رو براتون می زارم.
راستی اگر دوست دارید در مورد موضوع خاصی مقاله روانشناسی بزارم تو وبلاگم در قسمت نظرات بهم بگین. ممنون. تا بعد……
هر مسئله ای به مسئله دیگر می انجامد
سابقا هرگاه که زندگی در نظرم کسالت بار می آمد به آدم های شاد و سرخوش نگاه می کردم و با تعجب از خود می پرسیدم:" زندگی این آدمها چگونه تا به این حد، شیرین شده است،" بعدها متوجه شدم که همه ی این آدمها در مقطعی از زندگی خود، گام اول را برای شاد زیستن برداشته اند، و همان گام اول مقدمه ی قدمهای بعدی شده است. بعضی وقت ها اشتباه بزرگ ما"سختگیر بودن" ماست.شغلی به ما پیشنهاد می شود آن را ردّ می کنیم و دلیل می آوریم:" این دقیقا شغل دلخواه من نیست."اما اگر شغل مناسب تری موجود نباشد منطقی تر این است که همین شغل را بپذیریم، در آن مهارت پیدا کنیم و شاهد باشیم که از این پله به پله های بالاتر صعود می کنیم. اگر پیشنهاد بزرگی وجود ندارد از پیشنهادهای کوچکتر شروع کنید. دل به دریا بزنید.
جان مک کورماک ماجرای کار پیدا کردن دوستی به نام نیک را در آمریکا اینگونه تعریف می کرد: نیک یک مهاجر بود، هیچپولی نداشت و زبان انگلیسی هم نمی دانست. او داوطلب شغل ظرف شویی در یک رستوران ایتالیایی شد. قبل از انجام مصاحبه ی استخدامی، نیک به توالت رستوران رفت و انجا را حسابی برق انداخت. موقع مصاحبه که رسید رویس رستوران هاج و واج مانده بود که جریان شستن توالت چیست؟ در واقه نیک که زبان انگلیسی نمی دانست با این کار خود این جمله را ادا کرده بود "من در کار شستن ظرف، جدی هستم."
نیک استخدام شد یک هفته بعد مسئول تهیه سالاد استعفا داد و نیک گامی دیگر به طرف سرآشپزی برداشت. حلا هر وقت که کسی می گوید:" کار پیدا نمی شود،" بلافاصله به یاد نیک و توالت شویی اش می افتم.
ادامه دارد..........
منتخب هایی از کتاب راز شاد زیستن
نوشته: اندرو متیوس
زندگی کی آسانتر می شود؟
هیچوقت!اما ما می توانیم یادبگیریم که با زندگی بهتر کنار بیاییم.از همان لحظه ای که قرارداد زندگی در سیاره زمین را امضاء می کنیم مکلف به گذراندن مدرسه ی زندگی میشویم و تا وقتی که نفس می کشیم کلاسهای این مدرسه دایر و پابرجاست.
ما همیشه فکر می کنیم که پس از پشت سرگذاشتن دوره ی فعلی زندگیمان(پیش دبستانی، مدرسه و بلوغ و...)زندگی آسان تری را شاهد خواهیم بود. چنین نیست. هیچکس به ما هشدار نداده است! تعجبی ندارد که احساس ناکامی و درماندگی می کنیم. ما از راه دور به زندگی دیگران نگاه می کنیم و به نظرمان می رسد که آنها بر جاده ای هموار گام برمی دارند در حالیکه همان آدمها هم درگیر مشکلات خاص خودشان هستند.......
مثلا بیل ظاهرا زندگی ایده آلی دارد.او با حقوق بسیار خوب بازنشسته شده است قسط های خانه اش را پرداخته است، ماشین بسیار زیبایی دارد، در رستوران های خوب غذا می خورد، به مسافرت خارج می رود، گلف بازی می کند.اما آن چیزهایی که ما نمی دانیم این است که او از شرکت بیمه اش شکایت کرده است،سقف خانه اش چکه می کند،پسرش معتاد شده است و قرار است امشب به خانه اش دستبرد زده شود! همه ما مرتبا مورد آزمایش قرار می گیریم.
دلیل دیگری برای آسانتر نشدن زندگی
وقتی که مسائل بیش از اندازه آسان می شوند ما به دنبال مشکلات بزرگتر می رویم. و با خود می گوییم: من می توانم این کار را با چشم بسته هم انجام دهم! من به یک مبارزه واقعی احتیاج دارم.
مثلا وقتی که قسط های خانه تمام می شود، یک خانه بزرگتر می خریم!این فقط دنیا نیست که زندگی مارا پیچیده می کند، خود ماهم همین کار را می کنیم.
ادامه دارد.........
منبع:کتاب راز شاد زیستن _ نوشته اندرو متیوس
پاورقی:
سلام. راستش من از این کتاب خیلی خوشم اومده برای همین تصمیم دارم قسمت هایی که برام جالب بود رو براتون تایپ کنم و بزارم تو وبلاگ امیدوارم مفید باشه.
شواهد علمى بیانگر آن است که شما خود شانس واقبالتان را رقم مى زنید.
قرنهاست انسانها قدرت شانس واقبال را دریافته اند و همه جا به دنبال شکاراین قدرت هستند.
نسل هاى قدیمى نیز همواره آیین هاى ویژه اى براى کمک گرفتن از خدایان شانس و اقبال داشته اندو هنوز هم در مواردى ما شاهد این رسوم هستیم.
چرا انسانها همچنان این گونه مراسم و سایر خرافات را از نسلى به نسل دیگر منتقل مى کنند جواب این سؤال را باید در قدرت شانس و اقبال جست وجو کرد.
با بخت و اقبال زندگى کن
براى دستیابى به تحقیقى علمى در ارتباط با افراد خوش شانس وبد شانس واین مسأله که چرا یک عده همواره خوش شانس هستند، دریک روزنامه محلى به طور متناوب آگهى دادم و خواستار داوطلبین بد شانس وخوش شانس شدم. حدود ۴۰۰ نفر افراد مختلف در سنین متفاوت به آگهى من جواب مثبت دادند............
بقیه در ادامه مطلب:
ادامه مطلب...
( با یاد خدا دلها آرام میگیرند )
امروز بدترین روز زندگی خود را تجربه کـرده ایـد. کارفـرمـای شما در مقابل دیگران به شما توهین نموده و وقتی در راه برگشت از رستوران بودید، با اتـومـبیل خود تصـادف کرده و این باعث دیر رسیدن به جلسه بعد ازظهر گردیده و موجب برخورد شدیدتر کارفرما شده است.هنگام مراجعه به خانه لیز خورده و با کمر روی زمین می افتیـد. بـا دردسـر فـراوان وارد اتومبیل شده و با سرعت هرچـه تمام به طـرف مـنـزل حرکت کرده و بدلیل سرعت غیر مجاز توسط پلیس جریمه می شوید... تصورش را بکنید.
بعد از تلو تلو خوردن و باز کردن درب منزل فقط میخواهید استراحت کرده و آرامش خـود را بدست بیاورید. بنابراین ممکن است با یک نوشیدنی خنک و تماشای تلویزیون خود را آرام و ریلکس کنید. اما این کار توصیه نمیشود. شما قصد دارید استرس را از خود بیرون نمایید و هدف فقط استراحت کردن نیست. کارشناسان بر این عقیده اند که بهترین راه برای تمدد اعصاب این است که فرد به تدریج احساسات خود را ارضا نماید. ..........
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ