سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، سه تن را دشمن می دارد : کسی که منّت گذارانه صدقه می دهد ؛ آن که در عین دارایی، در خرجی دادنْ سخت می گیرد ؛ و فقیر ولخرج . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
یکشنبه 87 شهریور 31 , ساعت 1:24 عصر

روزی «ایوان تورگینف»، نویسنده ی مشهور روس، با مرد فقیری برخورد کرد که از او صدقه خواست. وی می گوید: « من به تمام جیبهای خود دست زدم،ولی چیزی نبود.»

فقیر همچنان انتظار می کشید و دست دراز شده اش کمی منقبض و لرزان. در حالی که پریشان و ناراحت شده بودم دست کثیف او را گرفتم و فشردم و گفتم:« برادر،از دست من عصبانی نشو، چیزی همراهم ندارم.»

فقیر چشمان قرمز شده اش را بالا آورد ، تبسمی کرد و گفت:« تو مرا برادر خطاب کردی، و این در حقیقت هدیه ای است که به من دادی.»


جمعه 87 شهریور 29 , ساعت 2:49 عصر

نقاش دوره گردی برای یافتن چند نمونه کاری در یک روستاهای بین راه توقف می کند. یکی از نخستین مشتریان او مرد مستی بود که علیرغم صورت کثیف و نتراشیده و لباس های گل آلود، با وقار و متانتی که در خود سراغ داشت، مقابل نقاش می نشیند.

پس از آنکه نقاش بیش از حد معمول بر روی چهره ی او کار می کند، تابلو را از روی سه پایه بر می دارد و به طرف او دراز می کند.

مرد مست هاج و واج ، به مرد خوش لباس و خوش روی روی تابلو نگاه می کند و می گوید: « این که من نیستم.»

نقاش پاسخ می دهد:« من شما را آن طوری که می توانید باشید کشیده ام.»

 


دوشنبه 87 شهریور 25 , ساعت 10:44 عصر

1- در صورتی که حرکت نقطه متحرک را تعقیب کنید تنها یک رنگ را می بینید، صورتی

2- حالا لحظاتی به علامت + که در وسط قرار دارد خیره شوید. نقطه متحرک را پس از لحظاتی به رنگ سبز خواهید دید.

3- حالا زمان بیشتری را بر روی علامت + تمرکز کنید، پس از لحظاتی نقاط صورتی آهسته آهسته ناپدید خواهند شد.

عجیب اینجاست که هیچ نقطه سبزی در این عکس در کار نیست و در واقع نقاط صورتی نیز ناپدید نمی شوند. این دلیل محکمی است که ما همیشه دنیای خارج را آنگونه که هست نمی بینیم.


دوشنبه 87 شهریور 25 , ساعت 10:32 عصر
یکى از استادان رشته ى فلسفه ، در یکى از دانشگا ههاى امریکا ، وارد کلاس درس مى شود و به دانشجویان میگوید میخواهد از آنها امتحان بگیرد ، بعدش صندلى اش را بلند میکند و میگذارد روى میزش ، و میرود پاى تخته سیاه ، و روى تابلو ، چنین مى نویسد : ثابت کنید که اصلا این " صندلى " وجود ندارد !
دانشجویان ، مات و منگ و مبهوت ، هر چه به مغز شان فشار میآورند و هر چه فرضیه ها و فرمول هاى فلسفى و ریا ضى را زیر و بالا میکنند ، نمى توانند از این امتحان سر بلند بیرون آیند . تنها یک دانشجو ، با دو کلمه ، پاسخ استاد را میدهد . او روى ورقه اش مینویسد : کدام صندلى ؟؟


دوشنبه 87 شهریور 25 , ساعت 10:31 عصر
??- آنچه را بچه ها به حراج گذاشته اند،بخر
??- با مردم همانگونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند.
??- بعضی اوقات از دیگران یاد بگیر
??- دوستان تازه پیدا کن اما دوستان قدیمی را عزیز بدار
??- راز نگه دار باش

   1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ