سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه تو را به خداى سبحان نیازى است در آغاز بر رسول خدا ( ص ) درود فرست ، سپس حاجت خود بخواه که خدا بزرگوارتر از آن است که بدو دو حاجت برند ، یکى را برآرد و دیگرى را باز دارد . [نهج البلاغه]
 
شنبه 87 آبان 11 , ساعت 9:19 عصر

 مردی که از راه رباخواری ثروتمند شده، و 300 هزار دینار جمع  کرده بود تصمیم گرفت دیگر سختی و رنج نکشد و باقی عمرش را با خوشی و شادمانی زندگی کند، اما در همان موقع عزرائیل از راه سر رسید تا جان او را بگیرد. دنیا پیش چشم مرد رباخوار تیره و تار شد. زاری کنان به عزرائیل گفت عمری زحمت کشیده ام و حال که وقت استفاده از دسترنجم شده، آمده ای جانم را بگیری؟ آیا سزاوار است که این موقع بمیرم؟ اما عزرائیل توجهی به حرف هایش نکرد و خواست تا جانش را بگیرد.

مرد که عزرائیل را مصمم دید گفت: حالا که اینطور است این 100 هزار دینار را بگیر و سه روز به من مهلت بده و بعد از سه روز بیا و جانم را بگیر!

عزرائیل قبول نکرد، مرد گفت: « 200 هزار دینار به تو می دهم و دو روز به من مهلت بده!» عزرائیل قبول نکرد. مرد گفت:« همه دارایی ام...(300 هزار دینار) را به تو می دهم فقط یک روز به من مهلت بده تا زنده بمانم».

بی فایده بود چون عزرائیل هیچ پیشنهادی را قبول نمی کرد، سرانجام مرد گفت:« پس به من اندازه ای مهلت بده که بتوانم جمله ای بنویسم برای آیندگان بگذارم». عزرائیل به اندازه نوشتن یک جمله به او مهلت داد.

مرد قلم برداشت و نوشت:« ای مردم من می خواستم یک روز عمرم را 300 هزار دینار بخرم و به من نفروختند.پس شما قدر عمرتان را بدانید، چون عمر خریدنی و فروختنی نیست».

از کتاب عالمی دگر بباید ساخت و زنو آدمی/مسعود لعلی


سه شنبه 87 آبان 7 , ساعت 6:3 عصر

سلام دوستان

تا مدتی به دلیل فشار درسی نمی تونم آپ کنم ولی برمیگردم...


یکشنبه 87 آبان 5 , ساعت 3:32 عصر


.:. به خودتان ایمان داشته باشید، هرگز فکر نکنید که توانایی شما از دیگران کمتر است و به این مهم بسیار فکر کنید.

.:. تمام ناراحتی ها و دردهای جسمی و روحی خود را یک ناراحتی گذرا به حساب آورید و نه بیشتر، هرگز این پندار را به ذهن خود راه ندهید که برای همیشه مریض یا معلول هستید.

.:.  صبح ها با دعای خیر و آرزوی سعادت برای تمام انسانها سر از بالین بردارید و به خود بگویید:«سلامت ، سعادت،موفقیت و مفید بودن به من تعلق دارد» و سپس در طلب این مسائل بکوشید.

.:. به هرکس می رسید درباره ی « سلامت، خوشبختی و آینده ی بهتر» سخن بگویید.

از کتاب: می خواهم خوشبخت باشم/سید محمد کاظم سجادی


دوشنبه 87 مهر 29 , ساعت 7:51 عصر

شادی
شادی
زمانی از راه می رسد که تو از آنچه می کنی و

آنچه هستی راضی  باشی ، انسان های  شاد چـشم بر

اهداف شان دارند ، به انگیزه های شان فکر می کنند،

احساسات و موقعیت شان را در نظر می گیرند و همه

 آنها را واقعا خوب می بینند.


راجر اسکروتون، فیلسوف معاصر



شنبه 87 مهر 27 , ساعت 3:43 عصر

 روزی «چارلز شواب» از میلیونرهای معروف تاریخ امریکا ، با سه کارگر خود هنگام اجرای وظیفه سیگار می کشیدند برخورد می کند، کاری که برخلاف مقررات شرکت بود.

او می توانست آنها را توبیخ کند و بگوید:« شما که می دانید طبق مقررات نباید سیگار بکشید.» اما شواب می دانست چنین کلماتی فقط کارگران را تحقیر می کند و سبب نارضایتی آنان می شود.

او به جای زدن این حرفها، دست در جیبش کرد و سه سیگار بیرون آورد و به هر یک یکی داد و گفت:« بچه ها این سیگارها را از من بگیرید، ولی اگر در ساعت های کار نکشید سپاسگزار خواهم بود.»

روزی کسی از شواب پرسید:« شما چه طور موفق شدید چنین کارگرانی سخت کوش و وفادار داشته باشید؟» و او توضیح داد:

« من هرگز از کسی انتقاد نمی کنم،راه پرورش بهترین چیزهای موجود در یک شخص، تشویق و قدردانی است

از کتاب: جانب عشق عزیز است،فرومگذارش/مسعود لعلی


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ