سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به کار بستن دانش را وا نمی گذارد، جز کسی که در پاداش آن تردید دارد . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 87 دی 15 , ساعت 11:58 صبح



پیرمرد خوش برخورد و ملیحی هر از یکبار برای فروش اسباب و اثاثیه به عتیقه فروشی خیابان (نیوهمپشایر) مراجعه می کرد. یک روز زن عتیقه فروش پس از خروج پیرمرد از مغازه به همسرش می گوید:« دلم می خواست به پیرمرد بگویم پقدر انسان خوش برخورد و نازنینی است و چقدر از دیدنش روحیه پیدا می کنم.»

عتیقه فروش پاسخ می دهد:« حق با توست.این دفعه که اومد بهش بگو.»

تابستان سال بعد، دختر جوانی وارد عتیقه فروشی می شود و پس از معرفی خود به عنوان دختر همان پیرمرد خوش برخورد و ملیح اظهار می دارد که پدرش چندی پیش دارفانی را وداع گفته است.

زن عتیقه فروش، آخرین گفت و گوی خود و همسرش را پس از خروج پیرمرد از مغازه برای او تعریف می کند..دختر، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده، گریه کنان می گوید:«آه، ای کاش اینو بهش می گفتید، چون خیلی در روحیه اش تاثیر می گذاشت.آخه یه آدمی بود که نیاز داشت اطمینان حاصل کند که دوستش دارند.»
عتیقه فروش بعدها می گفت:« از آن روز به بعد، هر حرکت یا جنبه ای از مردم را که به نظرم خوب و خوشآیند می آید ، به آنها ابراز می دارم. چون امکان دارد که فرصت دیگری برایم مقدور نباشد



منبع کتاب:جانب عشق عزیز است،فرومگذارش/مسعود لعلی


چهارشنبه 87 دی 11 , ساعت 10:5 عصر

 

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود.

نوبت به او رسید:« دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟»

گفت: « می خواهم به دیگران یاد بدهم.» پذیرفته شد.

چشمانش را بست. دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است.

با خود گفت:« حتما اشتباهی رخ داده ، من که این را نخواسته بودم.»

سالها گذشت. روزی داغی اره را روی کمر خود احساس کرد.

با خود گفت:« و این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ای از زندگی نگرفتم.»

با فریاد غمباری سقوط کرد. با صدایی غریب که از روی تنش بلند می شد به هوش آمد.

حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود.


یکشنبه 87 دی 8 , ساعت 7:48 عصر

اگر کسی جمله ی بالا را به شما بگوید آیا به راحتی جواب می دهید 4 تا؟!
مطمئناً خیر.
چرا؟ چون شما فکر می کنید اگر کار راحتی بود که 5 میلیون تومان به من نمی دادند.در حالی که اگر به راحتی بگویید 4تا ، 5 میلیون از آن شما خواهد بود.
چرا همه چیز را سخت می گیریم...!
مثلا دانش آموزانی در سن و سال من، فکر می کنند که امتحان ترم باید خیلی سخت باشد و در حالی که به اندازه ی کافی درسشان را خوانده اند باز هم به استرس دچار می شوند زیرا فکر می کنند امتحان سختی را در پیش رو دارند.

یا کنکوری ها و یا شما که با مشکلات زندگی چنین برخوردی دارید!
همه چیز را مثل جواب دو دوتا ،4تا راحت بپندارید. و بدانید اگر سخت بگیرید،سخت می شود.
تمام تلاشتان را بکنید ولی هیچ گونه استرس و اضطرابی به خود راه ندهید زیرا شما همه ی تلاشتان را کرده اید و حتی اگر هم نتیجه ی مطلوبی نگیرید،خوشحال باشید زیرا خداوند در فکر چیز بهتری برای شماست و می خواهد غافلگیرتان کند.
با توکل به خدا و تلاش بسیار به هرچه می خواهید برسید...

منبع: فکر خودم(با بهره گیری از کتابها و جملات البته)


جمعه 87 آذر 29 , ساعت 12:16 عصر

25- درست کردن غذای تند را یاد بگیر.
26-در هر بهاری گلی بکار
27-کمتر از درامدت خرج کن.
28-کتابهای خوب بخر،حتی اگر نخوانی!

از کتاب: نکته های زندگی/اچ.جکسون براون


پنج شنبه 87 آذر 28 , ساعت 3:59 عصر
هر روز در اطراف ما هزاران سیب از درخت به زمین می افتد،
اما آنچه وجود ندارد دیدگاه نیوتنی است.( استراتژی اثر بخش)

هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضانورد به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی رو به رو شد.
آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند.
در واقع جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد.برای حل این مشکل آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردند.
تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید، 12میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری را طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت.زیر آب کار می کرد.روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و از دمای زیر صفر تا ???  درجه سانتیگراد کار می کرد.
....... روسها راه حل ساده تری داشتند،آنها از مداد استفاده کردند.

از کتاب: مشکلات را شکلات کنید/مسعود لعلی


نتیجه:
این داستان مصداقی برای مقایسه دو روش در حل مسئله است : 
1.تمرکز روی مشکل ( نوشتن در فضا ! ) 
2. یا تمرکز روی راه حل (نوشتن در فضا با خودکار !!!)

 


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ