سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیا را بران که محبّت دنیا، کور و کر و لال می کند و سرفرازان را خوار . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 87 دی 11 , ساعت 10:5 عصر

 

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود.

نوبت به او رسید:« دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟»

گفت: « می خواهم به دیگران یاد بدهم.» پذیرفته شد.

چشمانش را بست. دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است.

با خود گفت:« حتما اشتباهی رخ داده ، من که این را نخواسته بودم.»

سالها گذشت. روزی داغی اره را روی کمر خود احساس کرد.

با خود گفت:« و این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ای از زندگی نگرفتم.»

با فریاد غمباری سقوط کرد. با صدایی غریب که از روی تنش بلند می شد به هوش آمد.

حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ