سلام.
راستش چند روز پیش داشتم یه کتاب از آنتونی رابینز با نام (نوشته های یک دوست) رو می خوندم.
صفحه 35 بود فکر کنم که توش یه تکنیک جالبی رو گفته بود برای اینکه به خود باوری برسیم.
اونم این بود که اگه می خواین صفات خوبتون رو بفهمین و روش کار کنین می تونین این کار رو بکنین.
یک میز رو تصور کنین یا اصلا بکشین.
بعد یکی از صفات خوبتون رو که دیگران معمولا بهتون می گن که شما اون رو دارین رو روی میز بنویسین.
بعد برای میزتون 4 یا 6 یا هر چه قدر که دلیل دارین پایه بکشین.
دلایل خودتونو برای داشتن اون صفت توی پایه های میزتون بنویسین.
اینجوری اون میز میزدلیل و مدرک برای اون صفت شماست.
این کار به شما کمک می کنه در پیدا کردن صفات خوب در خودتون و دلیل داشتن برای آن ها به خودباوری بیشتری برسید.
من خودمم امتحان کردم. خیلی خیلی کار جالبیه و تاثیر زیادی هم در طرز فکر در مورد خودمون داره.
این نتیجه گیری از خودمه ها از جایی کپی نکردم.
* برای لذت بردن از کاری که دوست دارید آن را آرام و با دقت بیشتری انجام دهید*
مثلا اگر کسی به غذاخوردن علاقه دارد آن را آرام تر و با آرامش بیشتری انجام دهد. این باعث می شود که ما لذت بیشتری از انجام آن کار ببریم.
اگر شما به خوردن پیراشکی علاقه دارید این کار را با دقت و آرامش بیشتری انجام دهید به طوری که هر تکه از نان آن را که گاز می زنید خوب بجوید که این هم باعث کمک به هضم بهتر آن می شود هم باعث این می شود که شما دقایق بیشتری از خوردن وچشیدن طعم آن لذت ببرید.
این کار فقط برای خوردن نیست. مثلا اگر کسی به کتاب خواندن علاقه دارد ، می تواند محیط زیبایی را برای خود انتخاب کند و مثلا این کار را با نوشیدن چای یا قهوه انجام دهد و یا اینکه در راحت ترین حالت ممکن این کار را انجام دهد.
اگر باور ندارید که لذت بیشتری خواهید برد......... امتحان کنید.
من یه عالمه مطلب در مورد اعتماد بنفس گذاشتم تو وبلاگم ولی گفتم یه بار بیام خودم بگم از نظر من اعتماد بنفس چیه؟
به نظر من وقتی یک آدم می تواند بدون هماهنگی در یک جمع حتی 20 نفره سخنرانی کند حتی برای 5 دقیقه دارای اعتماد بنفس می باشد.
به نظر من یک آدمی جرات می کند که وقتی می رود به رستوران اگر داخل غذایش مثلا مو بود یک تذکر دوستانه به صاحب رستوران بدهد دارای اعتماد بنفس میباشد.
اگر یک انسان نتواند این کارها را بکند نباید خود را سرزنش کند،چون اینجور انسان ها معمولا عواطف بالایی دارند و معمولا ترجیح می دهند ساکت بمانند و چیزی نگویند.
البته لازم به ذکر است که خیلی جاها هم بهتر است این سکوت رو به کار ببندیم.
ولی معمولا نشون داده که آدمها هرچند که ممکنه اول از کسانی که رک باشند یا مثلا اگر یه کاری را نمی توانند انجام دهند خیلی راحت نه می گویند و راحت و با اعتماد بنفس هستند بدشون بیاد ولی بعدها کم کم به سوی همون انسان ها جذب می شوند.
اعتماد بنفس یعنی اعتماد به خود.
--------
این حرفا بیشتر از خودم بود ولی بعضی مثال هاش رو از سمینار دکتر حلت برداشتم.
سلام.
گفتم همین الان که از سمینار دکتر حلت برگشتم در مورد سمینار بنویسم.
سمینار بسیار خوبی بود که در مورد اعتماد بنفس بود.
آقای حلت(مسئول مجله موفقیت) مثل سمینارهای قبل که من فقط سی دیشونو دیده بودم بسیار زیبا آدم رو به اعتمادبنفس داشتن دعوت می کردن.
انشاالله صحبت های ایشون رو به صورت خلاصه براتون در پست بعد می زارم.
دوکشتی جنگی ماموریت یا فته بودند برای آموزش به مدت چند روز ؛ در هوای طوفانی مانور بدهند ؛ شب بود و هوای مه آلود سبب شده بود که دید کمی داشته با شند ؛ ناخدا در کشتی بود و همه فعالیتها را در نظر داشت و پاسی از شب نگذشته بود که دیده بان به فرماندهی گزارش داد ؛ نوری در سمت راست جلوی کشتی به چشم میخورد ؛ ناخدا فریاد زد : آیا نور ثابت است یا به طرف عقب حرکت میکند ؟
دیده بان جواب داد : ثابت است ؛ که به این مفهوم بود که در مسیری حرکت میکنند که به هم برخورد میکنند .
ناخدا به مامور ارسال علائم گفت : به آن کشتی علامت بده که رو بروی هم هستیم و ناخدا توصیه میکند که 20 درجه تغییر مسیر دهید .
به علامت ؛ پاسخ داده شد که : شما باید 20 درجه تغییر مسیر بدهید .
ناخدا مجددا به مامور ارسال علائم گفت : به آن کشتی بگو که من ناخدا هستم و فرمانده و میبایست شما 20 در جه تغییر مسیر دهید .
پاسخ آمد که : من هم فانوس دریائی هستم و بهتر است شما تغییر مسیر دهید .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ