وقتی به دیگران خدمت بی چشمداشت می کنید، وقتی برای کسی کاری می کنید و متقابلا انتظار ندارید که او برایتان کاری انجام دهد، احساس خوبی پیدا می کنید.
اغلب اوقات دانسته یا ندانسته، آگاهانه یا ناآگاهانه از دیگران انتظار داریم که متقابلا برای ما کاری انجام دهند." من حمام را تمیز کردم او هم باید آشپزخانه را نظافت کند." یا هفته پیش من از بچه نگهداری کردم ، نوبت اوست که این هفته از بچه نگهداری کند" درست به این می ماند که برای هر کاری که می کنیم حساب طلب کاری و بدهکاری را نگه می داریم.
وقتی کار خوبی برای کسی انجام می دهید، به احساسی از رضایت و آرامش می رسید. درست همانطور که با ورزش کردن" اندورفین" را در مغزتان سرازیر می کنیدو احساس خوبی پیدا می کنید اقدام محبت آمیز شما به شما احساس بسیار خوبی می دهد. نیاری به این نیست که کسی از شما تشکر کند. نیازی به محبت متقابل ندارید. در واقع حتی نیازی به این نیست کسی که به او خدمت کرده اید بداند که شما به او خدمت کرده اید.
اشکال اینجاست که وقتی به کسی کمک مالی می کنیم انتظار متقابل داریم و اگر متقابلاً خدمتی دریافت نکنیم ناراحت می شویم. برای برخورد با این معضل مراقب حال خود باشید. و به محض اینکه این احساس درشما ایجاد شد مچ خود را بگیرید. اگر انتظار متقابل نداشته باشید، احساس خوشتان به مرانب بیشتر می شود.
به این فکر بکنید که برای دیگران چه می توانید بکنید. و بعد این کار را بدون چشمداشت انجام دهید.
دکتر ریچارد کارلسون
ترجمه مهدی قراچه داغی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ