سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بنى امیه را مهلتى است که در آن مى‏تازند ، هر چند خود میان خود اختلاف اندازند . سپس کفتارها بر آنان دهن گشایند و مغلوبشان نمایند [ و مرود مفعل است از « ارواد » و آن مهلت و فرصت دادن است ، و این از فصیح‏ترین و غریبترین کلام است . گویى امام ( ع ) مهلتى را که آنان دارند به مسابقت جاى ، همانند فرموده است که براى رسیدن به پایان مى‏تازند و چون به نهایتش رسیدند رشته نظم آنان از هم مى‏گسلد . ] [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 86 آبان 8 , ساعت 7:42 عصر


هر مسئله ای به مسئله دیگر می انجامد

سابقا هرگاه که زندگی در نظرم کسالت بار می آمد به آدم های شاد و سرخوش نگاه می کردم و با تعجب از خود می پرسیدم:" زندگی این آدمها چگونه تا به این حد، شیرین شده است،" بعدها متوجه شدم که همه ی این آدمها در مقطعی از زندگی خود، گام اول را برای شاد زیستن برداشته اند، و همان گام اول مقدمه ی قدمهای بعدی شده است. بعضی وقت ها اشتباه بزرگ ما"سختگیر بودن" ماست.شغلی به ما پیشنهاد می شود آن را ردّ می کنیم و دلیل می آوریم:" این دقیقا شغل دلخواه من نیست."اما اگر شغل مناسب تری موجود نباشد منطقی تر این است که همین شغل را بپذیریم، در آن مهارت پیدا کنیم و شاهد باشیم که از این پله به پله های بالاتر صعود می کنیم. اگر پیشنهاد بزرگی وجود ندارد از پیشنهادهای کوچکتر شروع کنید. دل به دریا بزنید.

جان مک کورماک ماجرای کار پیدا کردن دوستی به نام نیک را در آمریکا اینگونه تعریف می کرد: نیک یک مهاجر بود، هیچپولی نداشت و زبان انگلیسی هم نمی دانست. او داوطلب شغل ظرف شویی در یک رستوران ایتالیایی شد. قبل از انجام مصاحبه ی استخدامی، نیک به توالت رستوران رفت و انجا را حسابی برق انداخت. موقع مصاحبه که رسید رویس رستوران هاج و واج مانده بود که جریان شستن توالت چیست؟ در واقه نیک که زبان انگلیسی نمی دانست با این کار خود این جمله را ادا کرده بود "من در کار شستن ظرف، جدی هستم."

نیک استخدام شد یک هفته بعد مسئول تهیه سالاد استعفا داد و نیک گامی دیگر به طرف سرآشپزی برداشت. حلا هر وقت که کسی می گوید:" کار پیدا نمی شود،" بلافاصله به یاد نیک و توالت شویی اش می افتم.

ادامه دارد..........

منتخب هایی از کتاب راز شاد زیستن
نوشته: اندرو متیوس

   



لیست کل یادداشت های این وبلاگ