حضرت فاطمه(س) در سن 18 سالگی به شهادت رسیدند؛چهار تا بچه داشتند که دوتاشون امام شدند امام حسن و امام حسین و دو تا دخترداشتن که حضرت زینب و ام کلثوم بودند .و یه بچه هم که اصلا نشد به دنیا بیاد و اسمش محسن بود .به خونه ش حمله کردن و حضرت فاطمه برای دفاع از امام علی اومد جلو که نذاره کسی به شوهرش آسیب برسونه که زدنش و میگن بین در و دیوار بهش فشار اومد و بچه شو سقط کرد .البته بهش سیلی هم زده بودن . میدونم تعجب میکنین و میگین کی جرات کرد این کارو بکنه و شاید هم باور نکنین ؛ چون پیامبر (ص) خیلی خاطرشو میخواست و خیلی سفارششو به مسلمونها کرده بود؛ اما خوب همیشه برای بعضیها که خودخواهن مقام خیلی مهمتر از ایمانه.
حضرت فاطمه (س) بعد از این اتفاق دیگه زیاد زنده نموندن و از دنیا رفتن.
وقتی از دنیا رفتن حضرت زینب خیلی کوچک بود فکر کنم 5 سالش بود. و بقیه هم خوب همه کوچک بودن
من وقتی شنیده بودم حضرت فاطمه گفته که منو شبانه دفن کنین و قبرمو کسی نباید بدونه کجاست؛ میگفتم چرا این وصیتو کرده
بعد که از بزرگترهام پرسیدم متوجه شدم عمدا اینکارو کرده
چرا عمدا این کارو کرده؟
خوب معلومه دیگه تا همیشه و تا آخر دنیا همه این سوالو بپرسیم و دنبال جوابش بگردیم
و ببینیم مگه چه اتفاقی افتاده بود که حضرت فاطمه این وصیتو کرد ؛ از کیا بدش میومد ؟ چرا بدش میومد ؟ که حتی حاضر نشد تو تشییع جنازه ش باشن و محل دفنشو بدونن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ