شما امروز غنی تر از دیروزید،
اگر به کسی صمیمانه مهر ورزیده باشید.
اگر غم دردمندی قلبتان را فشرده و در خلوت گریسته باشید.
اگر خطای دوستی را نادیده گرفته باشید.
اگر به گناه خویش اعتراف کرده باشید.
شما امروز غنی تر از دیروزید.
اگر با یک شاخه گلی دلی را شاد کرده باشید.
اگر قطره ی اشکی را از گونه ای سترده باشد.
اگر سنگی را از پیش پای عابران دور کرده باشید.
شما امروز قوی تر از دیروزید
اگر بسیار خندیده باشید
اگر دست دوستی را که به سویتان دراز شده صمیمانه فشرده باشید
اگر با دیدن زیبایی های طبیعت پی به قدرت پروردگار برده باشید.
شما امروز غنی تر از دیروزید
اگر بدی را با خوبی پاسخ گفته باشید
اگر برای به دست آوردن صفات بهتر کوشیده باشید
شما غنی تر از دیروزید
اگر خواهش آشنایی را برآورده باشید
و شما امروز به راستی غنی هستید
غنی تر از همه افراد جهان
و شما امروز روحی دارید بزرگ به عظمت آسمان و دریا و قلبی دارید پرمهر و روشن چون آفتاب گرم بهاران و اشکی دارید به صفای شبنم و لطافت گلهای سرخ و درونی دارید بپاکی برف و زیبایی دمیدن شفق در صبح و شما امروز براستی غنی هستید.
؟
هیچ زمستانی ماندنی نیست حتی اگر تمام شب هایش یلدا باشد
تحقیقات نشان می دهد، کسانی که دائم کار امروز را به فردا می اندازند،بیشتر از کسانی که کار را به موقع انجام می دهند دچار فشار عصبی می شوند.
فکر کنید، کاری که دائم انجام آن را به فردا موکول می کنید(همه ی ما، می توانیم دست کم یکی از این کارها را به یاد آوریم.)
- چه مقدار از وقت و انرژی شما صرف چنین کاری می شود؟
- آیا دچار عذاب وجدان هم هستید؟
- از اینکه کارتان را به عقب می اندازید چه احساسی دارید؟
- آیا به عقب انداختن کار ارزش این همه درگیری را دارد؟
از تمام کارهایی که باید انجام دهید، فهرستی تهیه کنید و سپس از فرصت های مناسب استفاده کنید و کارهایتان را انجام دهید.همین حالا.یکی از آن ها را انتخاب کرده و شروع کنید.
حالا چه احساسی دارید؟
از کتاب: ?? نکته برای زندگی بهتر
پی نوشت:
برای خودمم پیش اومده که مثلا خوندن درسی رو هی به فرداها موکول می کنم که بعد می رسه وقت امتحان و وقت کم میارم...ولی وقتی یک کاری رو که مثلا برای روز چهارشنبه س دو شنبه انجام میدم خیالم راحته...حتی اگه وقت زیادی نگیره... شما هم امتحان کنید
تازه چند سال پیش بود که فهمیدم چقدر توی حرف دیگران می دوم یا جمله شان را تمام می کنم. کمی بعد از آن بود که متوجه شدم این عادت تا چه اندازه به احترام و محبتی که از طرف سایرین دریافت می کنم لطمه وارد می کند و چه انرژی زیادی به مصرف می رسانم تا در آن واحد داخل در کله باشم!
یک لحظه درباره اش فکر کنید.وقتی کسی را دستپاچه می کنید، حرف کسی را قطع می کنید، یا جمله ی کسی را تمام می کنید،مجبور هستید که نه فقط خط سیر افکار خودتان را دنبال کنید بلکه باید مسیر فکری شخصی را هم که حرفش را قطع کرده اید نگه دارید.این تمایل(که بین مردم پرمشغله بسیار رایج است) هر دو طرف را تشویق می کند و به مکالمات و افکارشان سرعت بدهند و در اثر آن ، هر دو عصبی، زودرنج و ناراحت شده، درست و حسابی خسته و فرسوده شوند.
این مسأله باعث بسیاری از بگو مگو ها و جرّ رو بحث ها هم هست، چون اگر یک چیز وجود داشته باشد که باعث رنجش و دلخوری همه بشود، آن گوش نکردن به حرف کسی است که با ما مشغول صحبت است. شما چطور می توانید وقتی به جای کسی در حال صحبت کردن هستید، واقعا به حرف های او گوش کنید؟
زمانی که کم کم متوجه می شوید شما هم توی حرف دیگران می دوید، خواهید دید که این تمایل موذی چیزی نیست جز یک عادت معصومانه که برای شما غیرقابل رؤیت شده است. این خبر خوبی اشت، چون به این معنا است که همه ی کاری که واقعا باید بکنید این است که هر وقت فراموش می کنید، مچ خوتان را بگیرید.
به خودتان یادآوری کنید( در صورت امکان قبل از شروع صحبت) که باید صبور باشید و منتظر بمانید. به خوتان بگویید قبل از آنکه نوبتتان بشود به دیگران اجازه خواهید داد صحبتشان را به پایان برسانند. بلافاصله متوجه خواهید شد که در نتیجه ی عمل به این دستور ساده، چقدر رفتار متقابل افرادی که در زندگی شما هستند بهبود خواهد یافت.مردمی که با شما در ارتباط هستند وقتی احساس کنند حرف هایشان شنیده شده و به حرفهایتان گوش داده اند، در کنار شما احساس آرامش بیشتری خواهند کرد. شما هم متوجه خواهید شد که وقتی حرف دیگران را قطع نمی کنید چقدر آرام تر هستید، قلب و نبضتان آرام تر می زند و به جای دویدن در حرف های دیگران از گفت و گوی خود لذت خواهید برد. این راه آسانی است برای آنکه شخص دوست داشتنی و آرامی شوید.
از کتاب زندگی یک فوریت نیست/ریچارد کارلسون
لیست کل یادداشت های این وبلاگ