سلام
متأسفانه الان وقت ندارم مطالبت رو كامل بخونم. اما از ظاهر وبلاگت پيداست كارت درسته. من با اجازه لينكت مي كنم. باشه؟؟
موفق باشي.
بارون
روزي كه به هم رسيديم گفتي بارون خبرم كرد
گفتي كه قاصدك عشق با غزل همسفرم كرد
روزي كه پيش تو موندم همه عشقت مال من بود
پشت يه پنجره ي باز يه غريبه قدغن بود
فكر مي كردم كه نمي شه بهارو فروخت به پاييز
نه نمي شد كه نگاهت بشه از كينه ها لبريز
اما تو رفتي بهارو تو چشام خزوني كردي
ابر بي صداي قلبو تو بودي باروني كردي
تو ديگه نگاه قلبت خيره به يه جاي ديگه س
آره اون پنجره ي باز روبروي باغ ديگه س
اما تو بدون كه بارون يه روزم روي يه شيشه
مي نويسه رفتنم رو مث شبنم تا هميشه
با تشكر از حضور سبز شما،،،.....خدا رو شكر ،خبر خوبي بود
م
اين شيوانا خيلي قشنگ بود.يه جوري هم با رشته من سرو وكار داشت
امكيدوارم درآينده اي كه زياد دير نخواهد بود شمارا لينك كنم
باسژاس
سلام.
عجب طبع بلندي داره اين گلف باز.
راستش موضوع جالبي بود
اما ياد اين متكديان و كميته امداد افتادم .
ما مثلا هزار تومن مي ديم كميته امداد يا صندوق صدقات ولي مطمئنيم كه به يه نيازمند مي رسه . اما ممكنه همين پول رو بديم به يه متكدي . خب يا اين نيازمند هست و بهش مي رسه يا اينكه يه حقه بازه و سر ما رو كلاه ميذاره و پول هم به نيازمند نمي رسه .
به نظرم با توجه به اينكه اين گلف باز قطعا مبلغ كلاني يرو به اون خانم داده بهتر بود از راه بهتري خرج مي كرد .
هر چند كه ميدونم كه منظورت از نوشتن اين داستان اين نبود و يه نتيجه گيري ديگه اي رو ميخواستي به مخاطب القا كني ولي خب اين نظر به ذهنم رسيد ديگه
اهنگ وبلاگ هم قشنگه
يا علي
سلام گلم
خيلي جالب بود و من راياد اين ايه از قران كريم انداخت كه:
به انچه به شما داديم خوشحال نباشيد به انچه از دست مي دهيد افسوس مخوريد (البته ببخشيد نمي دونم در كدوم سوره است)
واقعا كه همينطوره
ما هر چي داريم مال خودمان نيست خدا روزي مي دهد و هر وقت كه خواست ان را از ما پس مي گيرد پس هيچوقت نبايد با داشتهامان مغرور شويم چون همه انها در دست ما امانت است.
التماس دعا
ياعلي