سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال، دوست دارد که میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 86 مرداد 23 , ساعت 11:1 صبح

گفته های نامربوط

روزی ابلیس بر بالای کوهی در بیت المقدس به نام افیق بر حضرت عیسی (ع) ظاهر شد و قصد داشت او را بفریبد، از این رو

گفت: ای عیسی! تو بزرگی که بدون پدر و مادر به وجود آمدی؟!

 

فرمود: بزرگ آن کسی است که مرا آفرید.

 

گفت: تویی که از خدایی در گهواره سخن گفتی؟

 

فرمود: عظمت از خداست که مرا به سخن درآورد.

 

گفت: تو بزرگی که از گل شکل پرنده ای ساختی و آن را به پرواز درآوردی؟!

 

فرمود: آنچه مسخر شد از عظمت خداوند عطا شده است.

 

گفت : از بزرگی خدایی توست که بیماران را شفا می دهی؟!

 

فرمود: خدا اجازه ی شفا به من داده است.

 

گفت: تو مرده ها را زنده می کنی!

 

فرمود: به اجازه ی خدا زنده می کنم که مرا نیز، روزی او بمیراند.

 

گفت: تویی که روی آب راه می روی!؟

 

فرمود: از بزرگی خداست که آب را زیر پاهایم رام کرده است.

 

گفت: تو از زمین و آسمان برتری و تقسیم کننده روزی خلق می باشی.

 

فرمود: منزه است خداوند عظیم، بزرگی کلماتش به وزن عرشش، و همه چیز به خواست اوست.

 

ابلیس فریادی کشید و عقب عقب رفت.

 

منبع: یکصد موضوع ، پانصد داستان

 

پی نوشت:

به نظر من ابلیس می خواست در حضرت عیسی(ع) غرور ایجاد کنه  ولی حضرت عیسی(ع) با جواب های روشن و زیبا

جلوی این کار ابلیس رو گرفت و این کار، کار آسونی نیست!!

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ